اقتصاد و دولت همواره در کنار هم و در تعامل مطرح بوده اند و هر گاه این تعامل، خردمندانه باشد، زمینه پیشرفت فراهم می گردد. اثری که مطالعه کردم با قلمی شیوا به بررسی این رابطه پرداخته است و نتایج ارزشمندی از آن به دست می آید. بررسی سوابق تاریخی و نگاه موردکاوانه به تجارب کشورهای مختلف فراهم کننده ی یک نگاه ژرف اندیش است که کشورهایی که توانسته اند الگوی تعاملی مطابق با اقتضائات و ارزشهای ملی و بومی خود بیابند فارغ از الگوهای دیکته شده رایج مکتب لیبرالیسم اقتصادی موفق به عبور از چالش های اقتصادی شده اند و با توسعه تولیدمحوری مبتنی بر حداکثرسازی منافع ملی و توسعه عدالت اجتماعی در مسیر پیشرفت حرکت کرده اند.
آنچه امروزه به علم اقتصاد شناخته می شود ذاتاً قادر نیست اصول عدالت و ارزش های اخلاقی را مبنای دستگاه تحلیلی و الگوی سیاستگذاری های اقتصادی خود قرار دهد. علاوه بر این از تبیین پیامدهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی حاصل از سیاستگذاری های اقتصادی و مالی دولت و شرکت های بزرگ و مؤسسات پولی و مالی بخش های دولتی و خصوصی نیز عاجز است. از این رو اقتصاد متعارف را اقتصاد علم نما نامیده ایم که متأسفانه بر دانشکده های اقتصاد حاکم است.
کتاب مرجع تأمین مالی خرد جدید/ دیدگاه نظام بازار مالی ویراستاران : جوانا لجروود/ جولی ارنه/ کندیس نلسون ترجمه : دکتر محمدجواد ایروانی (مدرس دانشگاه تهران)/ دکتر حمید پاداش (دانشیار دانشگاه تهران)/ دکتر مرتضی اکبری(دانشیار دانشگاه تهران) تاریخ انتشار 1401
ناشناخته نگه داشتن نئولیبرالیسم، هم نشانه و هم علت قدرت آن است و از ناشناخته بودن نئولیبرالیسم به شدت محافظت میشود. دکترین نامرئی دست نامرئی توسط حامیان نامرئی ترویج میشود. کلماتی که نئولیبرالیسم به کار میبرد، اغلب بیش از آنکه توضیح دهد، پنهان میکند. استفاده از یک کلمه برای فعالیتهای مختلف «منابع ثروت را استتار میکند»، ما را به این سمت میبرد که استخراج ثروت را با خلق ثروت اشتباه بگیریم. مثلاً:"بازار" مانند یک سیستم طبیعی به نظر میرسد؛ اما مملو از روابط قدرت است. آنچه "بازار میخواهد" به معنای آن چیزی است که شرکتها و رؤسای آنها میخواهند. "سرمایهگذاری" به معنای دو چیز کاملاً متفاوت است: یکی تامین مالی فعالیتهای مولد و مفید اجتماعی، دیگری خرید داراییهای موجود برای دوشیدن آنها برای اجاره، بهره، سود سهام و سود سرمایه.
دکتر میرآفتاب : استادیار گروه برنامه ریزی شهری و منطقه ای در دانشگاه ایلینویز در اوربانا-شامپین است. او تحقیقاتی را در مکزیک، شیلی، آفریقای جنوبی، ایران، کانادا و ایالات متحده انجام داده و به عنوان مشاور مرکز اسکان بشر سازمان ملل متحد خدمت کرده است. تحقیقات فعلی وي به نئولیبرالیسم و خصوصی سازی خدمات شهری اساسی در جهان سوم و تأثیرات آن بر جمعیت های کم درآمد مربوط می شود.
نامۀ ۳۰ استاد برجستۀ حوزه و دانشگاه به رهبر معظم انقلاب، درخصوص ۱۰ اشکال اساسی طرح بانکداری مجلس
بررسی تاریخ اقتصادی آمریکا برای فهم بعضی از مؤلفه های اقتصاد مقاومتی حائز اهمیت است. از یک طرف، آمریکا بزرگترین اقتصاد دنیا را دارد و قدرت نظامی و سیاسی خود را مدیون همین قدرت اقتصادی است. آمریکا توانسته با سیاست حمایت، کنترل، نظارت و مدیریت متعصبانه اقتصادی خود را به عنوان اقتصاد برتر جهان معرفی کند اما چیزی که به ما گفته شده این است که پیشرفت این کشور ناشی از اقتصاد آزاد بوده است. بنابراین نگاهی هرچند اجمالی و مصداقی به برخی از سیاست های اقتصادی آمریکا در طی تاریخ 250 ساله این کشور می تواند به عنوان یک تجربه تاریخی فراموش شده مورد بررسی قرار گیرد. هرچند تاریخ آمریکا دارای دوران تاریک و سیاهی مثل دوران برده داری، وقوع جنگ های داخلی، غارت و استثمار کشور های دیگر، تحریم و تهدید سایر کشورها و ... است اما رویکرد این کتاب پرداختن به این نقاط تاریک نیست و در عوض به تلاش ها و کوشش های مردم و مسئولان آمریکا برای حمایت از تولید داخلی می پردازد.
برای ورود به مباحث اقتصادی سالهای گذشته، از جملهای که بنیصدر در رابطه با وخامت اوضاع اقتصادی گفت شروع کنیم. بنیصدر به شما گفته بود: یک شاهی در خزانهی کشور نیست و فاتحهی کشور به همین زودی خوانده میشود». چگونه توانستیم با خزانهی خالی جنگ را اداره کنیم؟ بنیصدر دیدگاه خاصی داشت. برای اینکه دقیق تر بدانید او در ادامه گفت: «فاتحهی کشور که چه عرض کنم زیرا مدتی است که سقوط کرده و الرّحمن آن را خواندهاند مقصودم رژیم است که آن هم به زودی سقوط میکند و بوی الرّحمن آن میآید.» در مورد موجودی خزانه میدانید که بر اساس درآمدها و هزینههای پیشبینی شده در بودجهی سالیانه هر روز خزانه وصولیها و پرداختهایی دارد. در صورت تاخیر یا عدم وصول بعضی از درآمدهای پیشبینی شده ممکن است بعضی از هزینهها بر اساس اولویت به تاخیر بیافتد یا انجام نشود و یا تمهیداتی برای جبران کاهش درآمدها در نظر گرفته شود. اما اینکه بگوییم خزانهی کشور خالی است و دولت یا کشور سقوط میکند درست نیست. همانطور که چنین اتفاقی هم نیفتاد. به قول معاونت هزینه و خزانهدار کل کشور آن وقت، چراغ خزانه همیشه روشن است، اگر چه دشواریهایی هم وجود داشته باشد. البته اوضاع اقتصادی کشور هم تحت تاثیر جنگ از شرایط ویژهای برخوردار بود. بنابر اظهار آقای شریعتمداری وزیر رفاه کنونی که آن زمان وزیر بازرگانی بود ذخایر گندم در تمام سیلوهای کشور تنها کفاف سه روز مصرف کشور را میداد. تصور کنید در صورت نرسیدن آرد به نانواییها چه اتفاقاتی میتوانست رخ دهد.
اگر بگوییم آدام اسمیت هیچ چیز باارزشی به تفکر اقتصادی نیافزود و در واقع با طرح مغالطههای فراوان از جمله نظریه ارزش مبتنی بر کار، باعث قهقرای تفکر اقتصادی نسبت به زمان اقتصاددانان فرانسوی و انگلیسی قرن هجدهم شد؛ باید پرسید آیا او قدم مثبتی هم برای اقتصاد برداشت؟
منافع رانت خورها، رباخورها و دلالها در قیمتهای بالاتر دلار است و در حالی که منافع حکومت و تولیدکنندگان و عامهی مردم بویژه فرودستان در این است که قیمت دلار پایینتر باشد. آخرین گزارشی که در این زمینه منتشر شده به سال 1398 مربوط میشود که مرکز آمار ایران منتشر کرد و در آنجا دوباره با جزئیات نشان داد در طی دو سالهی 1397 و 1398 شدت افزایش قیمت در هزینههای غیر خوراکی مردم سه برابر افزایش قیمت هزینههای خوراکی بوده که مشمول ارز چهار هزار و دویست تومانی میشد. اکنون پرسش اینکه چرا علیرغم همهی تجربهها و فسادها، ناتوانیها، ناکارآمدیها و بیعدالتیها باز هم وجههی همّت برخی مسئولان اقتصادی اتخاذ سیاستهای تورم زا است؟! در ذخیرهٔ دانایی علم اقتصاد هیچ فسادی به اندازهٔ بیارزش کردن قدرت خرید پول ملّی شناسایی نشده است. در هیچ جای دنیا بنیهی تولیدی از طریق ترویج مصرف گرایی متکی به واردات رقابت پذیر نمیشود.